خانواده

ساخت وبلاگ

امکانات وب

اگر پشت سر یک زن بد شنیدید بدانید دو حالت دارد:
اگر گوينده مرد است؛ بی شک توانایی به دست آوردن او را نداشته است!
اگر زن است بدانید توانایی رقابت با او را نداشته!

 


پسرک جلوی خانومی را میگیرد و با التماس میگوید :

 

خانم ! تو رو خدا یه شاخه گل بخرید زن در حالی که گل را از دستش میگرفت

 

نگاه پسرک را روی کفش هایش حس کرد , چه کفش های قشنگی دارید 

 

زن لبخندی زد و گفت:برادرم برایم خریده است دوست داشتی جای من بودی؟؟

 

پسرک بی هیچ درنگی محکم گفت : نه ولی دوست داشتم جای برادرت بودم !

تا من هم برای خواهرم کفش می خریدم…

 

مهربانیمادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو ، صبوری

مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ، دلواپسی

مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری !

مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد !

مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود !

مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن . . .

یادش بخیر وقتی مریض میشدیم و پزشک ازمون میپرسید بیماریت چیه ؟ منتظر مادرمون میشدیم و همیشه جواب دادن رو به اون میسپردیم چرا که میدونستیم مادر همون احساسی رو داره که ما داریم حتی از خودمون بیشتر دردمون رو احساس میکرد !!!
.
.
پدر جان
دکتر ها نیز مرا جواب کردند ؛ هیچکس علت بی خوابی ام را نفهمید …
هیچکس ندانست یاد تو هرشب از سقف اتاقم چکه میکند !
.
.
.
.
.
مجید (بهروز وثوقی) در فیلم سوته دلان :
حبیب : چرا نیومدی در دوکون ؟
مجید : امروز جمعه س ، تعطیلیه !
حبیب : امروز دوشنبه س ، خیلی داریم تا جمعه !!!
مجید : نخیییر ، تو اون تقویم که آقام اون سال خودش با دست خودش بهم عیدی داد امروز جمعه س !
حبیب : اون تقویم باطله س !!!
مجید : واسه من جمعه جمعه آقامه ، شنبه شنبه آقامه ، خواه مرده خواه زنده …
.
.
.
.

.
.
.
موضوع انشا : خوش بختی …
به نام خدا
خوش بختی یعنی قلب پدر و مادرت بتپد …
پایان !!!
.
.
مادرها شبیه نخ تسبیح میمانند ، به نسبت دانه ها کمتر خودنمایی میکنند اما اگر نباشند هیچ دانه ای کنار دیگری نمیماند‏ !‏
خدایا نخ هیچ تسبیحی پاره نشود …
.
.
مادر یعنی آرامش
پدر یعنی آسایش
خدا هرگز این دوتارو از ما نگیره …
.
.
بزرگترین دروغ همه مامان ها :
دیگه دوستت ندارم !
.
.
داشتم با پدرم جدول حل میکردم که گفتم : نوشته دوست ، عشق ، محبت و چهار حرفیه … اتفاقا دو حرف اولشم دراومده یعنی ب و الف ! یه دفعه پدرم گفت فهمیدم عزیزم میشه بابا ؛ با اینکه میدونستم بابا میشه ولی بهش گفتم نه اشتباهه !!! گفت : ببین اگه بنویسی بابا عمودیشم درمیاد … تو چشام اشک جمع شده بود که گفتم میدونم میشه بابا ولی اینجا نوشته چهار حرفی ولی تو که حرف نداری !
.
.

.
مادرم
من هرگز بهشت را زیر پایت ندیدم ، زیر پای تو آرزوهایی بود که از آن گذشتی به خاطر من …
.
.
.
.
مادری ناراحت کنار پسرش نشسته بود ، پسر به مادرش گفت : تو دومین زن زیبایی هستی که تو عمرم دیدم !
مادر پرسید : پس اولی کیست ؟
پسر جواب داد : خود تو وقتی که لبخند میزنی !
.
.
در رفاقت تنها مادرم برنده شد چون شیری که به من داد پس نگرفت‏‏ !
.
.
یک گوشه ازقلبم هست که همیشه فقط برای بابام میمونه ، همون جایی که خاطرات کودکی ام هنوز زنده اند حتی وقتی بزرگ میشم …

.
.
ﭘﺪﺭ ﻳﻌﻨﻲ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﻧﻴﻮﻣﺪﻩ ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﻛﻪ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﻣﻴﺸﻲ ﻣﻴﺒﻨﻲ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻬﺖ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﻴﺰﻧﻪ …
.
.
.
ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻣﯿﺘﺮﺳﻢ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﮑﻬﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ …
.
.
بی محبت مادر
یک قنات بی آبم
مثل راه بی مقصد
مثل عکس بی قابم
بی محبت مادر
از شکوفه ها دورم
یک کبوتر بی بال
یک چراغ بی نورم
بی محبت مادر
چون لبان بی لبخند
ساکتم و غمگینم
مثل بلبلی در بند
بی محبت مادر
در دلم صفایی نیست
از بهار در قلبم
هیچ ردپایی نیست
.



.
“ببخشید بابا ، نتونستم”
این جمله را پدر گفت و پیر شد …
.
.
مادر
روسری ات را بردار تا ببینم بر شبِ موهایت چند زمستان برف نشسته است تا من به بهار رسیده ام …
.

.
.
بزرگترین درد دنیا اینه که ببینی اونی که تا دیروز درداتو میکشیده داره درد میکشه !
اون یه نفر مادره …
.
.
هیچ جای دنیا امنیت دستهای پدر و مادر رو نداره !
.
.
شناسنامه رو بی خیال !
محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
.
.…
.
.

.
هیچ قهرمان ماراتنی به اندازه پدرم به دنبال نان ندویده است …
.
.
به جرم اینکه بهشت زیر پایشان بود دنیا را برای خود جهنم کردند !
به سلامتی مادرها …
.
.
مادرم
قدمهایت را بر روی چشمانم بگذار تا چشمانم بهشت را نظاره کنند …
.
.
بعضی وقتا دروغ خوبه !
به مادر کم طاقت باید دروغ گفت :
باید بهش بگی حالم خوبه
غذا خوبه
هوا خوبه
دلمون خوشه
وقتی مادر خوب باشه یعنی همه چیز خوبه …
.
.
بدهکار مهربونی قلب یه زنم که از بچگی صدام کرده پسرم !
.
.
آدم ها وقتی کودکند میخواهند برای مادرشان هدیه بخرند ولی پول ندارند
وقتی که بزرگتر میشوند پول دارند اما وقت هدیه خریدن را ندارند
اما میرسد روزی که آدم ها پول دارند وقت هم دارند ولی دیگر مادر ندارند …‏‏
.
.

خداوندا:

این یکی دعا نیست ،

یه خواهشه ،

آرزوهای زندگیمان را به اهداف زندگیمان تبدیل کنیم تا برای رسیدن به آنها تلاش کنیم نه اینکه فقط دعا کنیم !!

یه التماسه ؛

مهربانی را به قلب ما بازگردان ….

خورشید
هر روز هر روز
دیرتر از پدرم بیدار می شود
اما
زودتر از او به خانه بر می گردد..!

*

خانواده چیست؟ خانواده ، آشیان عشق است پدر ومادر، همان سایه بان دلسوز و بی منتی که همواره بر سرمان سایه امنیت و آرامش کشیده اند.

 

 

*

مادر کیست ؟ مادر تنها کسیه که میتونی براش ناز کنی، سرش داد و بیداد راه بندازی، باهاش قهر کنی!!! اما با اینکه تو مقصر بودی بازم با یه بشقاب غذا، با لبخند میاد و میگه: با من قهری با غذا که قهر نیستی…

*

زن آفریده ای است که عمیق تر میبیند و مرد آفریده ای است که دورتر را میبیند

روز خانواده مبارک.

*

چه خوب می شد همه انسان ها می فهمیدند، قبل از این که فسیل شوند به هم محبت و ابراز علاقه کنند …

*

با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید . فصل های خسته کننده را اصلاً نخوانید .

(اسمارت)

*

با پدر و مادر طوری رفتار کن که از اولاد خود انتظار داری .

(سقراط)

*

آدما تا وقتی که کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن….
وقتی بزرگتر میشن، پول دارن اما وقت ندارن…..
وقتی هم که پیر میشن، پول دارن وقت هم دارن اما … مادر ندارن!…
به سلامتی همه مادرای دنیا…

*

پدرم ، تنها کسی است که باعث می شه بدون درنگ بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشند!

*

مادر شرمنده می کند فرزند را، با دعای خیر ، در کنج خانه ی سالمندان …

*

به سلامتیه اون مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاده بچه هاشون دادن
ولی تو پیری بچه هاشون خجالت می کشن ویلچرشونو هل بدن!!!

*

سرم را نه ظلم می تواند خم کند،
نه مرگ،
نه ترس،
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادر عزیزم… ؛

*

به سلامتیه اون پسری که…
..
۱۰سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت..
..
۲۰سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت..
… … … … ..
۳۰سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه…!!!
..
باباش گفت چرا گریه میکنی..؟
..
گفت: آخه اونوقتا دستت نمی لرزید…!:(

*

همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم
که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر می شود…
ولی پدر …
… … … …
یک خودکار قشنگ و زیباست که در ظاهر ابوهتش را همیشه حفظ میکند
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر و محکم تر از این حرفهاست
فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر می تواند بنویسد …
بیایید قدردان باشیم …
به سلامتی پدر و مادرها

*

قند خون مادر بالاست .
دلش اما همیشه شور می زند برای ما ؛
اشک‌های مادر , مروارید شده است در صدف چشمانش ؛
دکترها اسمش را گذاشته‌اند آب مروارید!
حرف‌ها دارد چشمان مادر ؛ گویی زیرنویس فارسی دارد!
دستانش را نوازش می کنم ؛ داستانی دارد دستانش .

*

دست پر مهر مادر
تنها دستی ست،
که اگر کوتاه از دنیا هم باشد،
از تمام دستها بلند تر است…

*

پدر و پسر صحبت میکردن..
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو ؟
پسر میگه: من..
… … …
پدر میگه: پسرم من شیرم یا تو؟؟!!
پسر میگه: بازم من شیرم…
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه: من شیرم یا تو!!؟؟
پسر میگه: بابا تو شیری…!!
پدر میگه: چرا بار اول و دوم گفتی من اما حالا میگی تو؟؟
پسر گفت: آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا…
به سلامتی هرچی پدره…

*

مادر
تنها کسی است که می توان “دوستت دارم”‌هایش رااا باور کرد
حتی اگر نگوید…

*

مادر یعنی؟

مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری!

مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو،دلواپسی!

مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری!

مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد!

مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود!

مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن….

*

پدرم هر وقت می گفت که “درست میشود”…

تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت…!

*

بهشت از آن مادران است در حالی که به جز پرستاری و نگهداری از فرزندان، هیچ حق دیگری نسبت به آتها ندارند و برای بیشتر چیزها اجازه ی پدر لازم است!!!!!

*

وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و می بینی چقدر آهسته میره، می فهمی که پیر شده! وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه، می فهمی که پیر شده! وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه… و وقتی می فهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش، دلت میخواد بمیری….

*

اگر ۴ تکه نان خیلی خوشمزه باشه و جمع شما ۵ نفر باشید

کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید (( مادر )) است.

مَن دُخــــــترم…
با تمام حساســـیت های دُخترانه ام…
با تَلنگری بارانـــی میشوم…
با جُـــــمله ای رام میشوم…
با کَلـــمه ای عــــــاشق میشوم…
با پُــــــشت کردنی ویــــــران میشوم…
به راحَتی وابَــــــسته میشوم…
با پیــــــروزی به اُوج میرسم…
هنوز هم با عروسَـــــــکهایم حَرف میزنَم…
هنوزم هَم برایِشان لـــالـــایی میخوانَم…
من دُخـــــترم…
پُر از راز…
هرگز مرا نَخواهی دانِــــست…
هرگز سَرچِشــمه اَشکــــــهایم را نمی یابی…
هرگز مرا نِمیفَــــهمی…
مَگر از نَـــــــسلم باشی…
*

خانواده...
ما را در سایت خانواده دنبال می کنید

برچسب : خانواده,خانواده برتر,خانواده دکتر ارنست, نویسنده : 6myfamilyf بازدید : 109 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 22:58